بازآی و
دل تنگ مرا
مونس جان باش
وین سوخته را
محرم اسرار
نهان باش......
حافظ
بازآی و
دل تنگ مرا
مونس جان باش
وین سوخته را
محرم اسرار
نهان باش......
حافظ
💢تــــو مالڪ تمام
〽️💢احساس وعشقم هستی
🕊❣
💢تمام احساس
〽️💢ناب دست نخورده ام
🕊❣
💢ڪھ حاضرنیستم
〽️💢حتی ذره اے از آڹ را
🕊❣
💢باهیچڪس تقسیم ڪنم
〽️💢باهیچڪس جزتـو
آدم از یک جایی به بعد
دیگر خودش را به در و دیوار نمیکوبد،
از هر چه هست و نیست شاکی نمیشود،
از آدم ها فاصله نمیگیرد
از هیچ کس، دیگر متنفر نمیشود.
دیگر گریه نمیکند
غصه نمی خورد
از حرف کسی نمی رنجد.
دیگر شعر نمیخواند، موسیقی گوش نمیدهد،
به کسی زنگ نمی زند، کسی هم به او زنگ نمی زند.
دیگر صدایی، اتفاقی، بوی عطری، اسمی، زنگ تلفنی، نامه ای، خاطره ای، حرفی، رنگ پیراهنی
حواسش را پرت نمی کند.
آدم از یک جایی به بعد، دیگر منتظر نمی ماند،
دیگر عجله نمی کند، دیگر حوصله اش سر نمی رود، دیگر بی قرار نمی شود.
می دانی؟
آدم از یک جایی به بعد
فقط تماشا می کند ...
بابک زمانی
ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﺪ ﺁﺗﺸﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﭼﻪ ﺩﻭﺍﻡ ﻭ ﺛﺒﺎﺗﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﻋﺸﻖ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ، ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺎ هیچکس ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻮ ﮐﻨﺪ، ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ، ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻟﯿﻠﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻗﯿﻮﺩ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ، ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺍﺩﺭﺍﮎ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻋﻠﺖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺁﻥ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﻣﯽﺳﻮﺯﺍﻧﺪ ﻭ ﺁﺧﺮﺵ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﻘﺮﻩ گدﺍﺧﺘﻪ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺻﯿﻘﻠﯽ ﻣﯽﺷﻮﺩ...
بزرگ علوی
چشمهایش
من ارایشى محسون بکنم
خط چشمى مشکى
سایه ایى چون رنگ رنگ کبود اسمانى
در غروب گرفته پاییز مهربانى
لبها را با رنگ ماتیک ى أطلسى یا ارغوانى
دلم هم رنگ دریاست
ابى روشن زلال از مهربانى
به موهایم رسى رنک شب مشکى که باشد
ولى نرم مثل ابریشم تو دانى
یک طرفه بودن
همه چیز را خراب می کند
از خیابانش بگیر
تا احساسش ...
با ﻏﻤﻬﺎ ﻣﯿﺴﺎﺯﻡ ...
ﺑﺎ ﮐﻨﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﺴـــــــــﻮﺯﻡ ....
ﺑﻪ ﺍﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﻢ ....
ﻟﺒـــــﺨﻨﺪﯼ ﺗﻠﺦ ...
ﺧــــــــــــــــــﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ....
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﮐﺠﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ